چرا پرورش فرزندان، امروز از هر زمان دیگری در تاریخ سخت‌تر است؟

Happy Family on the Beach

دکتر ویوک مورتی، جراح عمومی در ایالات متحده در توصیه اخیر خود در مورد بهداشت روانی والدین، آنچه را که بسیاری از والدین شاید پنهانی اعتراف کرده باشند، با صدای بلند گفت: امروزه پرورش فرزند، بسیار سخت و استرس‌زا است.

البته همیشه نگرانی پدر و مادرها در مراقبت از فرزندان وجود داشته اما برخی از ترس‌های والدین امروزی، جدیدتر هستند؛ مانند تاثیرات تلفن‌های همراه هوشمند، تیراندازی در مدارس و مصرف ماده مخدر فنتانیل.

اما چرا استرس والدین به سطح هشدار و هم‌رده سیگار و ایدز رسیده است؟ چون والدین امروزی با عوامل متفاوت و سخت‌تری روبرو هستند چون زمان و هزینه بیشتری را باید صرف آموزش و تامین مالی فرزندان‌شان کنند.

به گفته محققان این فشارها تا حدی ناشی از ترس در مورد اقتصاد مدرن است که اگر والدین، آموزش‌های لازم را به فرزندان خود ندهند، فرزندان آنها احتمالا در دستیابی به یک زندگی مناسب در طبقه متوسط، شکست خواهند خورد.

این سبک را شارون هِیس جامعه‌شناس در اواخر دهه 1990، “فرزندپروری فشرده” (intensive parenting) نامید. 2 جامعه‌شناس به نام‌های ملیسا میلکی و کی نوماگوچی، فرزندپروری فشرده را شامل پرورش دقیق و روشمند استعدادها، تحصیلات و آینده کودکان از طریق تعاملات و فعالیت‌های روزمره می‌دانند.

اما به نقطه‌ای رسیده‌‌ایم که متخصصان معتقدند، والدین بیش از حد به تربیت فرزندان می‌پردازند.

والدین امروزی نسبت به نسل قبل، سهم بیشتری از پول خود را برای فرزندان‌شان خرج می‌کنند، به‌ویژه برای فعالیت‌های فوق برنامه مانند ورزش یا تدریس خصوصی.

والدین زمان بیشتری را صرف مشارکت فعالانه با فرزندان در فعالیت‌هایی مانند خواندن یا روی زمین بازی کردن، می‌کنند. تحقیقات نشان داده که اگرچه والدین ثروتمند، توانایی بیشتری برای انجام این سرمایه‌گذاری‌ها دارند، اما اینگونه تربیت کردن فرزندان به سایر طبقات جامعه نیز سرایت می‌کند و به آنها فشار وارد می‌نماید.

والدین اگر این اقدامات را انجام ندهند، خودشان را سرزنش می‌کنند. مرکز تحقیقات Pew عنوان کرد، اکثریت والدین می‌گویند که احساس می‌کنند موفقیت‌ها یا شکست‌های فرزندانشان بر آنها نیز تاثیر می‌گذارد و آنها هم مورد قضاوت قرار می‌گیرند.

دکتر مورتی می‌گوید که اینترنت باعث شده تا والدین بیشتر خودشان را با سایر پدر و مادرها مقایسه کنند. او در توصیه‌های خود که در اواخر ماه آگست منتشر شد، نوشت: پیگیری این انتظارات غیرمنطقی باعث شده که بسیاری از خانواده‌ها احساس خستگی، فرسودگی و استرس دائمی داشته باشند.

فرزندپروری فشرده چگونه ایجاد شد؟

عوامل متعددی باعث شدند تا والدین احساس کنند که در پرورش فرزندان‌شان، کم گذاشته‌اند و خود را سرزنش کنند.

دانشمندان در مورد اینکه چگونه تجربیات اولیه کودکی می‌تواند بر ویژگی‌های بلندمدت کودکان تأثیر بگذارد، بیشتر آموختند و این نتایج را منتشر کردند. سپس برخی از والدین پا را از آن نتایج و توصیه‌ها فراتر گذاشتند و به این نتیجه رسیدند که زندگی کودکان خردسال باید دائماً بهینه و رو به رشد باشد.

داشتن مدرک برای دریافت دستمزد مناسب جهت قرار گرفتن در طبقه متوسط، ضروری‌تر شد و والدین از سنین خردسالی به دنبال موسسات آموزشی مناسب برای فرزندان‌شان بودند. در نتیجه، پذیرش‌ در این موسسات، رقابتی‌تر شد.

پروفسورها میلکی و نوماگوچی، که مروری بر بورس تحصیلی و استرس فرزندپروری از سال 2010 تا کنون داشته‌اند، عنوان کرد که در سال‌های اخیر، فشار بر والدین بیشتر شده است.

والدین احساس می‌کنند باید آنچه را که فرزندان‌شان در طول همه‌گیری کوید از دست داده‌اند، جبران کنند. رسانه‌های اجتماعی، مقایسه پدر و مادرها با سایر والدین را اجتناب‌ناپذیر کرده است.

تغییرات تکنولوژیکی، آماده کردن کودکان برای کار در آینده را دشوارتر کرده است. اغلب آمریکایی‌ها اعتقاد دارند که سیستم سیاسی نمی‌تواند به مشکلات خانواده‌ها رسیدگی کند.

اگرچه مادران به شدت فشار زیادی را روی خود احساس می‌کنند، اما پدران نیز به طور فزاینده‌ای این فشار را حس می‌نمایند. اگرچه پدران بیشتر از گذشته وقت خود را با کودکان می‌گذرانند، اما همچنان معتقدند که این میزان کافی نیست.

پشت همه این مسائل، این باور آمریکایی وجود دارد که فرزندپروری یک وظیفه فردی است، نه اجتماعی. در حالی که بسیاری از آمریکایی‌ها احساس تنهایی می‌کنند، والدین بیشتر از افراد بدون فرزند می‌گویند که از تنهایی رنج می‌برند و هیچ‌کس میزان استرس آنها را درک نمی‌کند.

پروفسور میلکی که در دانشگاه تورنتو کار می‌کند، می‌گوید: در ایالات متحده، احساس فردگرایی وجود دارد. آنها اعتقاد دارند که خودشان تصمیم گرفتند بچه‌ داشته باشند، پس وظیفه خودشان است که به تنهایی آنها را بزرگ کنند. والدین به همراهی نیاز دارند، اما مردم به اندازه گذشته در کنار یکدیگر نیستند.

بر خلاف سایر کشورهای ثروتمند، ایالات متحده سیاست‌های حمایتی استاندارد جهانی کمی در حمایت از خانواده دارد. سیاست‌هایی مانند مرخصی با حقوق یا یارانه مراقبت از کودکان در آمریکا کمتر است.

طبق گفته کرستن سوینث، استاد تاریخ در دانشگاه فوردهام، در طول جنبش زنان در دهه 1970، ایالات متحده این ایده را در نظر گرفت که سیاست‌های دولت و کارفرما می‌تواند به والدین کمک کند تا کار کنند و از خانواده‌های‌شان مراقبت کنند. اما در دوران ریاست جمهوری ریگان، ایده متفاوتی مطرح شد مبنی بر اینکه دولت نباید در زندگی خانوادگی دخالت کند.

پروفسور سوینث که به مطالعه تاریخ زنان و اقتصاد می‌پردازد، گفت: این ایده بسیار قانع‌کننده بود. من می‌خواهم بر نحوه تربیت فرزندانم کنترل داشته باشم. اما عملاً به این معنی بود که سیستم‌هایی که به والدین به‌ویژه به زنان شاغل کمک می‌کنند مانند مراقبت‌های بعد از مدرسه و مراقبت‌ها در فصل تابستان، بودجه دریافت نمی‌کنند.

محافظه‌کاران هنوز هم عموماً ترجیح می‌دهند که به جای کمک‌های دولتی که توسط مالیات‌دهندگان تأمین مالی می‌شوند، افرادی مانند بستگان، همسایگان و اعضای کلیساها این خلاء را پرکنند.

اما مشکل اینجاست که ارتباطات اجتماعی که به تربیت کودکان کمک می‌کنند، کاهش یافته است. حضور در مکان‌های اجتماعی مانند کلیساها کمتر شده است.

مادران اغلب به جای اینکه در خانه مراقب بچه‌ها باشند، بیرون از خانه سر کار هستند. والدین با تحصیلات عالی، از پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها بیشتر دور می‌شوند و به دنبال شغل هستند.

اهمیت رفاه والدین

بسیاری از صحبت‌های والدین در سال‌های اخیر درباره این موضوع بوده است که آیا تربیت زیاد به کودکان آسیب می‌زند یا به آنها کمک می‌کند. این نگرانی وجود دارد که شاید دخالت بیش از حد والدین، فرصت رشد احساس استقلال و انعطاف‌پذیری مقابل معضلات را از کودکان سلب کند.

با این وجود، کارشناسان مسائل رشد کودک می‌گویند که کودکان به طور کلی از مشارکت بیشتر والدین سود می‌برند.

اما هشدار جراح عمومی ایالات متحده، تمرکز را به رفاه والدین معطوف می‌کند که به نوبه خود بر سلامت روانی کودکان نیز تأثیر می‌گذارد. افزایش اقدامات تربیتی فرزندان، همراه با مسئولیت‌هایی مانند کار با حقوق مناسب و مراقبت از سالمندان؛ سلامت روان، اوقات فراغت، خواب، رابطه با همسر و نیاز به تنهایی در حریم شخصی والدین را قربانی می‌کند.

پروفسور سوینث گفت: ما برای اینکه به جامعه نفع برسانیم، والدین را زیر بار سنگینی مسئولیت‌ها له می‌کنیم و به نوعی بر آنها سوار می‌شویم.

این مشاور؛ از سیاست‌گذاران، کارفرمایان و ارائه‌دهندگان مراقبت‌های بهداشتی خواسته تا از والدین حمایت بهتری کنند. از جمله از طریق سیاست‌های مناسب برای خانواده مانند مرخصی با حقوق و اعتبار مالیاتی کودکان.

این موارد، ایده‌هایی هستند که در طول تاریخ توسط دموکرات‌ها از جمله کامالا هریس، معاون فعلی رئیس جمهور مورد حمایت واقع شدند. اگرچه برخی از جمهوری‌خواهان خاص نیز از بعضی از این موارد حمایت کرده‌اند.

دونالد ترامپ اعلام کرده که به اگر دوباره رئیس‌جمهور شود، اعتبار مالیاتی کودکان را افزایش خواهد داد.

اما دکتر مورتی گفت: آمریکا برای حمایت از خانواده‌ها به یک تغییر فرهنگی نیز نیاز دارد. تغییری که فرزندپروری را به عنوان یک کالای اجتماعی می‌پندارد. در نتیجه مسئولیت کل جامعه است که از والدین حمایت کنند. حمایت از والدین به همان اندازه که مشاغل و دستمزدها مهم هستند، حائز اهمیت است. فرزندپروری، یک «کار مقدس» است.

او پیشنهاد کرد که می‌توان شدت اقدامات تربیتی فرزندان را کاست. دوستان، اقوام و برنامه‌ها و کلاس‌های بعد از مدرسه نیز می‌توانند به مراقبت از کودکان کمک کنند.

وی افزود: والدین باید زمانی را برای فعالیت‌هایی که باعث شادی یا بهبود سلامتی آنها می‌شوند، اختصاص دهند بدون اینکه احساس گناه کنند. احساس گناه از دور بودن از فرزندان نباید در مدت زمان این تفریحات وجود داشته باشد.

او در پایان اضافه کرد: صحبت آشکارتر در مورد خواسته‌ها و نیازهای والدین، در نهایت می‌تواند انتظارات فرهنگی را در مورد اینکه آیا این همه زمان و هزینه برای موفقیت فرزندان لازم است یا خیر، تغییر دهد.

Facebook
Pinterest
Twitter
LinkedIn
Email

SanFair Daily

The latest on what’s moving world – delivered straight to your inbox

Picture of Max Kharazmi

Max Kharazmi

Comments

  • Comments are closed.
  • Trending